ثنا جان میوه زندگی مامان وحیده و بابا ابوالفضلثنا جان میوه زندگی مامان وحیده و بابا ابوالفضل، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره

ثنا خانم مهربون

تولدت مبارک بهترین هدیه خدا

  امروز یک سال از روزی که با چشمهای نازت زل زدی به صورتم میگذره...  بعد از دیدن خونه خدا زیباترین لحظه زندگیم موقعی بوده که تو تو چشمهام نگاه کردی شروع کردی به شیر خوردن . امروز روز تولد توست و من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرم  که تو خلق شده ای برای من تا زیباترین لحظه ها را برایم بسازی . . . تنها ستاره ی آسمان دلم تولدت مبارک . . . دختر گلم فرشته کوچولوی خونه ما تولدت مبارک خدای مهربونم کمکم کن قدر این فرشته ای رو که بهم دادی بدونم و از این امانت به خوبی مراقبت کنم و اونطور که خودت دوست داری تربیتش کنم. الاااااااااااااااهی آمییییییییین به زودی منتظر دیدن عکسای ت...
22 دی 1392

عکسای ناز از نی نی ناز خودم

سلام به نی نی ناز خودم. میبینی مامان چقد اکتیو شدم؟ یادم باشه یه اسپند برا خودم برای دود کنم. چند روز پیش روروئک هدیه گلی که پیش ما امانت بود رو گذاشتم دم دست که ببریم بهشون بدیم . آخه حس کردیم تو رورئک هدیه بهتر میری. یهو دیدم رفتی و نشستی توش. تا رفتم دوربینو بیارم دراومده بودی. ولی بازم رفتی . اما تا آخرش . دوباره پشیمون شدی. اینم عکس از تلاشای اولیت برای سوار شدن تو روروئک: رفته بودیم خونه عزیزجون . برای شام همه اونجا بودیم. عجب پدر و دختر بااحساسی. ماشاللاتون باشه عزیزانم  اینم یه عکس هنری از نفسم امیری و دایی سعید و ریحون و هدیه گلی  و شما وبابایی   اینم...
21 دی 1392

هدیه خاله عاطی

یه عکس رو دو پست قبل میخواستم بذارم یادم میرفت.حالا رفتم وبلاگ امیری رو دیدم یادم اومد.خاله عاطی که از تهران اومد برات عکستو به صورت پازل درست کرده بود. خاله عاطی دستت درد نکنه. ...
19 دی 1392

کلی عکس . بدوبیا

سلام به نازنین دخترم. عسلم امروز با کلی عکس اومدم که دیگه این طرفدارات مخصوصا خاله عاطی و خاله لیلا هیییییییییییی نگن چرا عکس نمیذاری؟ ببینید چه مامان زرنگی شدم؟ واقعا دست مریضاد داره با وجود یه وروجک 1 ساله که خیییییییییییییلی شیطون شده بتونم اینقد وقت برای عکس گرفتن بذارم. ببینید و حالشو ببرید: حسین حسین کردن دخمل طلا. دخترم از بس مراسم عزاداری رفت دیگه ول کن ماجرا نیست . هنوزم بعد از تموم شدن محرم فیلش یاد هندستون میکنه و سینه میزنه. قلبونت بشم جیگلم که عاشق امام حسینی. والبته لحظاتی بعد یادش میفته که نه بابا محرم تموم شده. میتونم نی نای نای کنم: چند روز پیش به یشنهاد خاله سمیه رفتیم نینا2 که یه خوراک جدید به اسم&...
19 دی 1392

10 روز مونده به تولد یک سالگی دخمل طلای من

سلام گل مامان. عزیزکم وروجکم دیگه خیلی نمونده که 1 ساله بشی. خدارو شکر که هدیه باارزشش یک ساله که کنارمونه و لحظات ما رو غرق در شادی کرده. امروز آخرین روز ماه صفر بود. شما هم تو این چند روز اخیر یاد گرفتی سینه بزنی. اینقدم قشنگ و تند میزنی که نگو. تا مداحی از تلویزیون میشنوی و یا میگم ثنا سینه بزن شروع میکنی. قربونت بشم ایشالله همیشه عزادار آقام حسین باشی. چند روز پیش هم که طیق معمول در حال انجام وظیفت که خالی کردن کشوی آشپزخونه هست بودی یهو دیدم داری کلاغ پر میکنی. انگشت کوچولوت رو میذاری رو زمین و بلند میکنی و میگی پپپپپپَ. تازه وقتی خودم میگم و میرسم به ثنا از قبل میدونی که چهارمین اسم ثناست و شروع میکنی به دست زدن. چند قدمی راه میری ولی...
13 دی 1392

ماجرای ازدواج من و بابایی

سلام ثنای من. قربونت بشم الهی که با شیطونی هات کلافم کردی. دیگه نمی دونم باید چیکار کنم از دستت؟ همش تو کشوها و کابینتایی. روزی 100 بار باید بچینمشون. هر وقتم دعوات میکنم یه خنده ای میکنی و باهام دالی میکنی که دیگه دلم نمیاد چیزی بگم. حالا بگذریم از این همه انرژی که برای جمع کردنشون میذارم. همش نگرانم کاری دست خودت و من ندی. آخه هر وقت در حال کار کردن تو آشپزخونم تو هم نگرانی من تنهایی از پس کارا بر نیام. بدو بدو میای دنبالم و کمکم میکنی. اونم چه کمکی؟؟؟؟؟ دیروز ترشی درست کردم. ولی با چه دردسری. تازه بابا جونت میگه من به جات باشم مربا . رب گوجه و ... طبیعی درست میکنم. نمی دونه که من با چه مکافاتی فقط غذا درست می کنم. از امروز تصمیم دارم...
7 دی 1392
1